پانيا گلي،پانيا گلي،، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره
وبلاگ،وبلاگ،، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره

پانيا سرشار مقدم PANIA

تولد مامان مري

امروز روز تولد مامان مري هست ولي مامان اصلا حس و حال تولد گرفتن حتي تولد خودموني هم نداره.آخه تازه يه ماهه كه ....      امروز روز تولد مامان مري هست ولي مامان اصلا حس و حال تولد گرفتن حتي تولد خودموني هم نداره.آخه تازه يه ماهه كه مامان عصي و بابا محسن فوت كردن و مامان مري هنوز غم از دست دادن پدر و مادرش داره.اگه اونا بودن چه خوب ميشد. با اينكه بابا پيمان يه لحظه هم مامان رو تنها نميزاره ولي مامان خيلي غمگينه.خوب هر بچه هاي حتي اگه خودش صاحب فرزند هم كه باشه بازم دلش ميخواد مامان و بابا داشته باشه.خلاصه اينكه امروز از كيك و شيريني خبري نيست ولي بابا پيمان با اين حال مامان مري رو بغل ميكنه و مي بوسه و دلداريش...
28 فروردين 1394

روز مادر سال 94

اين اولين ساليه كه  مامان مري مادر شده و دخمل گلش بهش تبريك ميگه و واسش هديه گرفته. البته اولين ساليه كه مامان مري مادرش رو از دست داده و غمگينه. ولي خدا چنان لذت مادر شدن رو به مامان مري داده كه غم از دست دادن مادر خودشو كمتر احساس كنه. واقعا مادر شدن لذت خاصي داره و قابل وصف نيست.ان شااله همه مادرها سايشون بالا سر فرزندشون باشه و بقيه مادراني كه از دنيا رفتن را بيامرزه.    آمين  ...
21 فروردين 1394

آغاز سال 1394

           امسال با بقيه سالها يه فرق بزرگ داره، با وجود اينكه پدر و مادر عزيزم ديگه تو اين دنيا نيستن كه باز هم از عطر وجودشون استفاده كنم ولي خدا نخواست خيلي غصه بخورم و پانياي عزيزم رو هديه داد.قرار شد براي اينكه من و بابا تنها نباشيم امسال زمان سال تحويل خونه بابا جبي بريم و سال تحويل در كنار آنها باشيم.خيلي سخته تو دلت يه دنيا غصه از دست دادن پدر و مادر رو داشته باشي و از طرف ديگه به خاطر نعمتي كه خدا بهت داده سرشار از شادي و شعف باشي.خدايا شكرت ان شالله سال خوبي براي همه باشه. آمين                 &nbs...
1 فروردين 1394

فوت بابايي محسن و ماماني عصي

حتما ادامه متن را رويت كنيد تا شايد درك كنيد فوت ناگهاني پدر و مادر ان هم به فاصله 1 روز يعني چي           فوت بابايي محسن:  24 اسفند 93  ما همگي خونه بابا جبي بوديم و بابا سركارش.هر چي به موبايل بابا زنگ ميزدم ميديدم از موبايلش با من تماس ميگيره نه تلفن اداره.ازش ميپرسيدم همش مي گفت توي محوطه شركتم و چند بار هم گفت دنبال كار صاحب امتياز نمايندگي ها هستم.خيلي ناراحت شدم ميدونستم يه چيزي رو پنهون ميكنه ولي چي؟ بالاخره عصر كه اومد ازش سوال كردم و پس از كلي از اين ور و اون ور حرف زدن گفت بابا محسن دوباره حالش بد شده برديمش با عموت بيمارستان.منم اصلا تعجب نكردم چ...
29 اسفند 1393

ترخيص مامان عصي از بيمارستان

امروز 22 اسفند ماه 93 و مامان عصي از بيمارستان ديروز مرخص شده و بابا محسن زنگ زد گفت نوه قشنگم رو بيارين هم من ببينمش و هم ماماني.ماماني براي اولين بار بعد از 20 روز تورو ديد ولي اينقدر بدنش بي حس بود كه نمي تونست بغلت كنه و همش دراز كشيده بود. تو روي پام بودي و ماماني يه كلمه گفت كه روش رو بكش سرما نخوره و ما هم خوشحال شديم كه خدارو شكر بهوشه.بعد كه پرسيديم قشنگه گفت آره خيلي قشنگه.بابا محسن كه طبق معمول روش نميشد بغلت كنه ولي چند لحظه بغلت كرد و بوسيد.  
22 اسفند 1393

10 امين روز تولد پانيا

  امروز دهمين روز تولدته و طبق رسم قديم بايد بريم حموم و اب بريزم سرت.هيچ كس نيومد به جز ...   امروز دهمين روز تولدته و طبق رسم قديم بايد بريم حموم و اب بريزم سرت.هيچ كس نيومد به جز خاله فري و مريم.خيلي غمگينم وقتي آدم مادرش نباشه همين ميشه ديگه هيچ كس به فكرش نيست.ولي عيبي نداره خدا بزرگه ان شااله مامان عصي بهتر بشه يه مهموني مفصل ميگيريم. بعد از 15روز ما تصميم گرفتيم يه هفته بريم خونه بابا جبي  تا هم بيشتر به تو برسيم و هم مامان پري و عمه پريسا خستگي در كنن.   ...
18 اسفند 1393