پانيا گلي،پانيا گلي،، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره
وبلاگ،وبلاگ،، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

پانيا سرشار مقدم PANIA

اولين باري كه پانيا جوجه نوش جان كرد

امشب خونه بابا جبي بوديم و بابايي داشت جوجه كباب ميكرد كه يه دفعه صداي پانيا كه بغل عمش بود بلند شد و مدام دست و پاشو تكون ميداد بالاخره فهميديم كه بوي جوجه بدجوري بهش خورده و دلش جوجه ميخواهد.بابا جبي هم طبق معمول كه طاقت نداره ببينه نوه يكي يه دونش گرسنه است يه تكه جوجه آبدار رو برد جلوي دهنش و پانيا خانم هم با اون آوره محكمش جوجه رو گرفت بين دوتا لثه و حسابي ملچ و ملوچ كرد و همه ما از شدت خنده افتاديم زمين.نوش جان ماماني ولي آخه كدوم بچه اي تو 4 ماهگي جوجه ميخوره.اين سرآغاز شروع جوجه خوردن پاني خانم و نشستن سر ميز غذا شد.قربونت برم نفسم. ...
25 خرداد 1394

اولين كلمه اي كه پانيا گفت

      دقيق يادم نيست چه روزي از سومين ماه تولدت بود كه يه دفعه گريه كردي و مدام ميگفتي ... دقيق يادم نيست چه روزي از سومين ماه تولدت بود كه يه دفعه گريه كردي و مدام ميگفتي " مي مي مي " اولش متوجه نشدم و بعد فهميدم وقتي گرسنه ميشي و شير ميخواي ميگي "مي " حالا اين كلمه رو از كجا اورده بودي نمي دونم ولي خيلي خنديديم.بعدها وقتي خيلي عصبي ميشدي مي گفتي ا مي ولي اينقدر محكم و تشديد مي گفتي انگار كه كلمه عمه رو تشديد دار مي گي اون موقع بود كه عمه پريسا تو پوست خودش نمي گنجيد و مي گفت ديديد گفت عمه.آخ عمه فدات بشه ما هم تاييد كرديم. اينقدر مي گفت عمه فدات بشه و بعضي موقعها بابا جبي اذيتش م...
20 خرداد 1394

اولين پيك نيك پانيا- باغ عمو ميكائيل 14 خرداد 94

                       امروز عمو ميكائيل ما رو باغش دعوت كرد.چون ميوه ها رسيده بود و ميخواست كه بريم و ميوه براي خودمون بچينيم. هلو و آلوها بدجوري چشمك ميزدن.هوا يه كم گرم بود ولي اينقدر در كنار بقيه بهمون خوش گذشت كه گرماي هوا رو فراموش كرديم. البته از عصر به اون طرف خنك شد.پاني خانم هم خيلي بهش خوش گذشت چون مدام بقيه بغلش ميگرفتن و باهاش بازي ميكردن. ...
14 خرداد 1394

روزت مبارك بابا جونم

  امروز 12 ارديبهشت 94 مصادف با سالروز تولد امام اول شيعيان جهان حضرت علي (ع) .روزت مبارك بابا جونم.دخترت عاشقته.اينم يه بــــــــــــــــــــــــــوووس براي بابا پيمان جون.حضرت علي نگهدارت.اين اولين هديه اي است كه پانياي بابا براش خريده و براي بابا خيلي باارزشه. يه خودكار نارنجي شيك كه هميشه تو جيب باباس و با نگاه كردن به اون چهره قشنگ دخترش جلوي چشماش مياد. ...
12 ارديبهشت 1394

ارديبهشت 1394 تولد بابا پيمان

                                                     امروز تولد بابا پيمان جونه و پانيا و مامان مري براش كيك و هديه گرفتن.هديه ما به بابا جون دو تا شلوار كتان از طرف مامان و يه پيراهن مارك از طرف دختر گلش هست و قرار شده عمه كيك تولد بابا رو درست كنه. تولدت مبارك بابا جون     ...
10 ارديبهشت 1394

ارديبهشت 1394 و مهموني دايي اكبر

سلام دختر قشنگم.تولد دومين ماه زندگيت مبارك باشه. امروز دختر مامان رفته انستيتو پاستور و واكسن دوماهگي رو زده.عجب دختر خانمي دارم با اينكه قطره استامينوفن خيلي تلخه ولي ناناز مامان خورد.مامان فدات بشه وقتي محكم پاهات رو گرفتم تا خانمه واكسنت رو بزنه همون دردي كه تو روي ران پات حس كردي منم توي تموم وجودم احساسش كردم. يه كوچولو تب كردي و مامان و بابا اون شب تا صبح مراقبت بودن تا تبت بالا نره. دو روز ديگه خونه دايي اكبر دعوت داريم و مامان واسه پانيا يه لباس خوشگل خريده كه اون روز بپوشه.اينم عكسهاي دو ماهگي پانيا قد:54 وزن:4.600 گرم ...
8 ارديبهشت 1394