مهموني عمو فضي - 18 تير 94
امروز 22 ام ماه رمضون بود و ما خونه عمو كه نذر شله زرد داشت دعوت داشتيم مادر بزرگ بابا و بابا جبي اينا هم بودن.بنده خدا عمو داشت جوجه كباب ميكرد و چون كولر روشن بود يه دفعه باد زد داخل خونه و بوي دود و جوجه همه جا رو پر كرد و پاني خانم هم شروع به بي تابي كرد. اينقدر گريه كردي كه بابا پيمان برد تو كوچه تا ساكت شدي.پررو خانم بابا جبي عمو رو به خاطر تو دعوا كرد كه داري چي كار ميكني بچه اذيت شد. بنده خدا عمو با اينكه تقصيري نداشت همش عذرخواهي ميكرد .بعد از شام هم دختر عمو شيما چند تا عكس يادگاري گرفت كه پاني من تو اون عكسها خيلي ناز افتاد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی